داستان دختری به اسم رهاباستانی که به خاطر شباهت زیاد با مادرش آروشا صداش میزنن و با اسم رها غریبه شده یه جورایی خودش رو گم کرده این دختر شخصیت شیطون و شر (میدونم الان میگین مثل همهرمان ها) داره و ادا اصول دخترونه بلد نیست
بهزاد پسرعموی رها همپایه اس و حتی سر چیزای کوچیک باهم شرط بندی میکنن و جایزه هم لباس و کتونی ارزان قرار می دهند و عاشق این کارن ولی بقیه روکلافه میکنن با شیطنت هاشون از بچگی باهم و کنار هم بزرگ شدن سنگ صبور همن
این میون ورود یه استادجدید و شرط بندی که با پسرعموش میکنه یه دفعه زندگیش رو تغییر میده
این اتفاق ها رها رو باگذشته مادرش پیوند میدن رها با یه آدم مغرور رو به رو میشه و سعی میکنه برای کمنیاوردن در مقابلش خودش رو مغرور تر نشون بده بعد اتفاقای تلخ و آشکار شدن حقایقآزار دهنده رها مقابل بی رحمی دنیا کم میاره ولی یه ناجی کمکش میکنه که دوبارهبرگرده به زندگی
رها به عشقش میرسه ولیرفتار های بچگانه و لجبازی و غرور بی جا زندگیش رو از هم میپاشه ولی غافل از اینکه اون بالایی همیشه هوامونو داره....
ژانر:طنز و عاشقانه
پایان:خوش
من مغرورترم
- ۰۰/۰۱/۲۳